این پسر نمی تواند از پس امور مالی خود برآید و نمی تواند به درستی از دخترش محافظت کند. او را نزد یک سیاهپوست فرستاد تا بدهیهایش را بپردازد، و حتی نمیدانست که دو نفر از آنها خواهند بود. و خودش بیهوده در آستان خانه رها شد. البته از دختر پذیرایی مناسبی شد و در دو بشکه زدند، اما بدهی باید بازپرداخت شود و او چاره ای جز رضایت هر دو نداشت. او این کار را کاملاً انجام داد.
همه خانم های مسن را دوست ندارند - سلولیت روی ران ها، الاغ های بزرگ، جوانان شل... اما آنها چقدر مشتاق رابطه جنسی هستند و چقدر رشد یافته اند! البته هنگامی که او راست می ایستد، کمی افتادگی روی ران ها و الاغ دیده می شود، اما همچنان بسیار جذاب است. من او را با لذت و بیش از یک بار به لعنتی!
به نظر می رسد پسرم حتی بدون اشاره آماده بود، بلافاصله سینه های او را گرفت. پدر و مادر خوب از طرف مادرش یعنی همین!