به طور کامل متوجه نشدم که نامادری در ابتدا با او چه صحبتی می کند، اما با قضاوت بر اساس پیشرفت بیشتر وقایع، بدیهی است که از وضعیت سخت زنانه او شکایت می کند - سینه های بزرگ، در مورد او، که پوشیدن آنها بدون ماساژ مداوم دشوار است. و ماساژ سینه هاش و همچنین کل بدنش. و این چیزی بود که دوست دختر تیره پوستش در موردش صحبت می کرد ، قبل از اینکه با آنها به رختخواب برود ، بلافاصله فهمیدم - او با نامادری خود همدردی کرد و به او کمک کرد! همینطور بود، نه؟
مرد باتجربه ای که دوست دختران جوان از او تقاضای رابطه جنسی کردند، به درستی نیروهای خود را تقسیم کرد. در حالی که او یکی را فاک می کند، دیگری با یک اسباب بازی کلیشه او را تحریک می کند. همه در تجارت هستند و راضی هستند. اگر شریک زندگی خود را تغییر دهید، پس از مدتی طولانی او مجبور نیست نفس نفس بزند - می تواند به سرعت خودش را قطع کند یا بپرد. و دختران خسته نمی شوند و همیشه نه تنها خود، بلکه شریک زندگی خود را نیز نوازش می کنند.
می خواهم بیدمشک آبدارش را لیس بزنم و روی زبانم تمامش کنم.