این نوک پستان روستایی راه خود را در اطراف گل میخ های اصیل می شناسد. وقتی آب شلنگ زد، نیتش مثل چشمانش روشن بود. تنها چیزی که در ذهن داشت شلاق زدن بود. کارمند کشاورز یک مرد ساده است. او موافقت کرد که فوراً لکه مرطوب او را غوطه ور کند. خب، عوضی مو قرمز به چیزی که می خواست رسید - یک وعده شیر بخار پز در صبح او را خوشحال کرد. فقط چنین آرزوهای صادقانه ای مبارک!
زن فقط آتش است، فقط نمی توانم باور کنم که او فقط اجازه می دهد مردی از دستانش بعد از عمل جراحی بیفتد! من فکر می کنم او خیلی بیشتر عرق می کند تا خیالات او را ارضا کند! چنین خانم خوش اخلاق و بازیگوشی را به هیجان بیاورم و راضی نکنی؟ او هرگز اجازه نمی دهد این اتفاق بیفتد!